سرترالین

حب من واقعا استرس دارم.ینی حالم خرابه از استرس. از استرس کرونا. از استرس زندگی. که چی میشه و چجوری میشه. تا کی ادامه پیدا میکنه. کی میمیره و کی زنده میمونه.دوستام و استادام. بابا مامانم. خانواده م. اه سرترالین...ادامه مطلب

خسته از تلاش برای بقا...

در قرنطینه

 

 

عید مبارک

سرترالین...

دلتنگی ساعت ۲ و ۴۲ دقیقه شب.

صدای بارون و در قرنطینه.

عجیبه...همه چی...

 

سرترالین...

آخه یه آدم چقدررررر فضول؟چقدررررر؟ 

از خواهرم شانس نیوردم!

سرترالین...

امشب اولین  شبی ست که ندارمش.

خودم نخواستم.همیشه همین است.

خودخواهانه نخواستم.دلم برای دیدنش از فاصله چند میلیمتری تنگ شده.موی سفید شقیقه اش و برق چشمانش.

دلتنگی حق من است. 

اما ارامش هم.

دلم برای دیدنش پشت فرمان تنگ شده و آنهمه مرد بودنش.

از خودم این حس را دریغ نمیکنم.چون انسانم.و قلب دارم.و خوشحالم که زنده ام و عاطفه در من جاری ست.

خدای بزرگم از اینکه مرا شنیدی ممنونم.شکر شکر شکر❤

توان بده تا روی خواسته ام بمانم. الهی به امید تو 

سرترالین...

ولی واقعا ساعت دو شب وقت مناسبی برای دیدن عکس از باغ نگارستان نیست.

هووووووف

سرترالین...

هربار دلم برات تنگ میشه.

اما میدونی دست و دلم میلرزید این اخرا.

گفتی حس کردی سرم گرمه.اخی... حق داشتی "ر"  من سرم گرم بود.چون دیگه بریده بودم.

سرم به "ی" گرم بود. شبیه ادماییه که با بقیه هستن.لازم نیست التماسشونو کنم.دست و دلبازن. وقت میذارن.تو سعی داشتی منو از سر خودت باز کنی در حالی که میخواستی داشته باشیم. دیگه دلم بوسه هاتو نخواست.اما امروز با قدرت پست زدم. تو عشق اولم بودی و جات همیشه امنه...اماااا تو اونقدر منو زدی که دیگه حس به تن و قلبم نمونده.

فقط یکی رو میخوام که باشع! نره!

سرترالین...

چقد پست شدم و حقیر. و صرفا ادای لذت از زندگی در میارم.

جدی؟همین!؟

دلم میخواد از همه ی ادما بکنم.

برم توی کتابام. برم جایی که جامه. نه ...

 

عوووووق

سرترالین...

پناه میبرم به کتابام از شر همه...

همه چیز همه عقاید همه ی خوشیای شر و ور...

 

 

نههههه...

حالم از افسردگی به هم میخوره.

چی بود این درد و مرض

سرترالین...

ارزش خودتو داری؟

راه افتادی اینکر اونور که خیلی روش عن فکری؟

 

جمع کن خودتو.

سرترالین...